دعوای کیفری، مربوط به عملی است که برای مرتکب آن، دادگاه مجازات تعیین میکند.
– هیچ عملی جرم نیست مگر آنکه قبلاً از طرف قانونگذار تعریف شده باشد.
– هیچ مجازاتی ممکن نیست مورد حکم قرار گیرد مگر آنکه قبلاً از طرف قانونگذار برای همان جرم وضع شده باشد.
– هیچ محکمهای صالح برای رسیدگی به جرمی نیست مگر آنکه قانون، صلاحیت آن محکمه را برای رسیدگی به آن جرم به رسمیت شناخته باشد.
– هیچ حکمی از محکمه صالح علیه متهمی صادر نخواهد شد مگر پس از رسیدگی و محاکمه، آن هم با شرایط پیش بینی شده در قانون.
بسیاری از پرونده های شکایتهای کیفری حتی با پس گرفتن شکایت از طرف شاکی هم بسته نمی شوند (مثل شکایت در مورد رشوه، قتل، زنا و.. ). برای دعوت کردن طرف شکایت کیفری (متهم) به دادگاه برگه ای بنام احضاریه برای او فرستاده میشود ولی برای دعوت کردن طرف شکایت حقوقی (خوانده) از ورقه ای بنام اخطاریه استفاده میکند. از ویژگی های قانون جدید آئین دادرسی کیفری آن است که قاضی کیفری را از ابتدا به حقوق طرفین امر جزایی و دادرسی منصفانه توجه می دهد. وکیل کیفری در این مسیر می تواند با تذکرات بجا و هوشمندی خود، شاکی یا متهم را با حقوق قانونی خود آشنا سازد و مانع خروج قاضی کیفری از مسیر درست و قانونی شود.
وکیل دادگستری و به خصوص وکیل کیفری موفق کسی است که از ذکاوت و تیز هوشی ذاتی یا اکتسابی بهره مند باشد. بدون ذکاوت و تیزهوشی هیچ رمزی را نمی توان گشود و هیچ سختی و بسته ای را نمیتوان شکافت و از هیچ علم و تجربه ای نمی توان بهره گرفت. وکیل دادگستری و به خصوص، وکیل کیفری، هر روز با رمزها و سختی ها روبرو است و بر تجربۀ خود می افزاید. آمیخته ای از ذکاوت و علم و تجربه وکیل کیفری را ممتاز می کند و رجوع به او حاصل این امتیاز است و امیدها را به سوی خود می خواند.